• العربية
  • English
  • فارسی
 
ـ حضرت مهدی(ع): :

اَنَا خاتِمُ الأوصیاءِ وَ بی ‌یدفَعُ اللهُ البَلاءَ عَن اَهلی و شیعَتی.

من ختم‌کنندة راه اوصیا هستم و به وسیلة من خدا بلاها را از اهل بیت من و شیعیانم دفع می‌نماید. (غیبت شیخ طوسی، ص ٢٤٦)

   
 
 
 

شرح چهل حدیث امام خمینی . حدیث اول: فصل تفکر


فصل در تفكّر است‏

بدان‏كه اوّل شرط مجاهده با نفس و حركت به جانب حق تعالى «تفكّر» است. و بعضى از علماى اخلاق آن را در بدايات در مرتبه پنجم قرار داده‏اند «1». و آن نيز در مقام خود صحيح است.

و تفكر در اين مقام عبارت است از آن‏كه انسان لااقل در هر شب و روزى مقدارى- ولو كم هم باشد- فكر كند در اين‏كه آيا مولاى او كه او را در اين دنيا آورده و تمام اسباب آسايش و راحتى را از براى او فراهم كرده، و بدن سالم و قواى صحيحه، كه هر يك داراى منافعى است كه عقل هر كس را حيران مى‏كند، به او عنايت كرده، و اين همه بسطِ بساط نعمت و رحمت كرده، و از طرفى هم اين همه انبيا فرستاده، و كتاب‏ها نازل كرده و راهنمايى‏ها نموده و دعوت‏ها كرده، آيا وظيفه ما با اين مولاى مالك الملوك چيست؟

آيا تمام اين بساط فقط براى همين حيات حيوانى و اداره كردن شهوت است كه با تمام حيوانات شريك هستيم، يا مقصود ديگرى در كار است؟ آيا انبياء كرام و اولياء معظّم و حكماى بزرگ و علماى هر ملت كه مردم را دعوت به قانون عقل و شرع مى‏كردند و آنها را از شهوات حيوانى و از اين دنياى فانى پرهيز مى‏دادند با آنها دشمنى داشتند و دارند، يا راه صلاح ما بيچاره‏هاى فرورفته در شهوات را مثل ما نمى‏دانستند؟

اگر انسان عاقل لحظه‏اى فكر كند مى‏فهمد كه مقصود از اين بساط چيز ديگر است؛ و منظور از اين خلقتْ عالم بالا و بزرگ‏ترى است؛ و اين حيات حيوانى مقصود بالذات نيست. و انسان عاقل بايد در فكر خودش باشد؛

و به حال بيچارگى خودش رحم كند و با خود خطاب كند: اى نفس شقى كه سال‏هاى دراز در پى شهوات عمر خود را صرف كردى و چيزى جز حسرت نصيبت نشد، خوب است قدرى به حالِ خود رحم كنى؛ از مالك الملوك حيا كنى؛

__________________________________________________
(1)- ر. ك: منازل السائرين، ص 41، باب التفكّر.
---------------------------------------------------------------------------

و قدرى در راه مقصود اصلى قدم زنى، كه آن موجب حيات هميشگى و سعادت دائمى است؛ و سعادت هميشگى را مفروش به شهوات چند روزه فانى، كه آن هم به دست نمى‏آيد حتى با زحمت‏هاى طاقت‏فرسا.

قدرى فكر كن در حال اهل دنيا از سابقين تا اين زمان كه مى‏بينى. ملاحظه كن زحمت‏هاى آنها و رنج‏هاى آنها در مقابل راحتى آنها چقدر زيادتر و بالاتر است، در صورتى كه براى هر كس هم راحتى و خوشى پيدا نمى‏شود.

آن انسانى كه در صورت انسان و از جنود شيطان است و از طرف او مبعوث است و تو را دعوت به شهوات مى‏كند و مى‏گويد زندگانى مادى را بايد تأمين كرد، قدرى در حال خود او تأمل كن؛ و قدرى او را استنطاق كن ببين آيا خودش از وضعيت راضى است؟ يا آن‏كه خودش مبتلا است مى‏خواهد بيچاره ديگرى را هم مبتلا كند؟

و در هر حال از خداى خود با عجز و زارى تمنّا كن كه تو را آشنا كند به وظايف خودت كه بايد منظور شود مابين تو و او. و اميد است اين تفكر كه به قصد مجاهده با شيطان و نفس امّاره است، راه ديگرى براى تو بنماياند و موفق شوى به منزل ديگر از مجاهده.

---------------------------------------------------------------------------------------
شرح چهل حديث (اربعين حديث)(موسوعة الإمام الخميني 46 )، متن، ص: 13



 

انجمن‌ها
دانشگاه‌ها
پژوهشگاه‌ها
مراجع عظام
سایر

انتشار محتوای این وبگاه تنها با ذکر منبع مجاز میباشد

X
Loading